دانلود پروژه مقاله بررسى پدیدار و شىء فى نفسه در word
یکشنبه 95/4/6 2:49 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله بررسى پدیدار و شىء فى نفسه در word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله بررسى پدیدار و شىء فى نفسه در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله بررسى پدیدار و شىء فى نفسه در word
چکیده
مقدّمه
زمان و مکان
شناسایى
پدیدار و شىء فى نفسه
منشأ فرض ذوات معقول
وجود ناپدیدار
تناقض
پدیدار و شىء فى نفسه در حسّیات استعلایى
پدیدار و شىء فىنفسه در تحلیلات استعلایى
پدیدار و شىء فى نفسه در دیالکتیک استعلایى
1 نفس
2 جهان
3 خدا
کارکرد صور عقلى
رابطه عالم پدیدار با عالم عقل
نقد و بررسى
نتیجه گیرى
••• منابع
پىنوشتها
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله بررسى پدیدار و شىء فى نفسه در word
ـ ابنسینا، رساله اضحویه، تهران، اطلاعات، 1368
ـ ـــــ ، شفا (الهیات)، قم، مکتبه آیهاللّه مرعشى نجفى، 1363
ـ سبزوارى، ملّاهادى، شرح منظومه، تعلیقه حسن حسنزاده آملى، تحقیق مسعود طالبى، قم، ناب، چ سوم،1384
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران، سروش / علمى وفرهنگى، چ سوم، 1380
ـ کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه غلامعلى حدّاد عادل، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1367
ـ ـــــ ، سنجش خرد ناب، ترجمه میرشمسالدین ادیب سلطانى، تهران، امیرکبیر، 1362
ـ کورنر، اشتفان، فلسفه کانت، ترجمه عزتاللّه فولادوند، تهران، خوارزمى، چ دوم، 1380
ـ مولوى، جلالالدین محمّدبن محمّد، مثنوى معنوى، تصحیح قوامالدین خرّمشاهى، تهران، دوستان، چ سوم،1378
ـ هارتناک، یوستینوس، نظریه شناخت، ترجمه على حقّى، تهران، علمى و فرهنگى، 1376
ـ یاسپرس، کارل، کانت، ترجمه میرعبدالحسین نقیبزاده، تهران، کتابخانه طهورى، 1372
چکیده
یکى از مباحث مهمى که در فلسفه کانت مطرح است، و از تفاوتهاى اصلى این فیلسوف با فلاسفه پیش از او محسوب مىشود، مبحث پدیدار و شىء فىنفسه است. این مبحث از یکسو حاصل پیشینى دانستن صور احساس (زمان و مکان)، و از سوى دیگر بنمایه تغییر در معرفتشناسى انسان است. به همین سبب، بررسى این مسئله زیربنایى در تفکر کانت مىتواند ما را با رویکردهاى اساسى او آشنا سازد. مقاله حاضر بر آن است تا نخست با نظر به اسباب طرح موضع پدیدار و شىء فىنفسه، و سپس با توجه به خود این مقوله و بررسى جوانب مختلف موضوع ـ که گاه متناقض نیز مىنمایند ـ به تصویرى روشن از آن برسد؛ آنگاه این مسئله را در حسّیات استعلایى، تحلیلات استعلایى، و دیالکتیک استعلایى بررسى کند. در پایان مقاله نیز به نقد و بررسى این موضع جریانساز کانت پرداخته خواهد شد
کلیدواژهها: زمان و مکان، شناسایى، پدیدار، شىء فىنفسه، ذوات معقول، وجود ناپدیدار، تناقض، حسیات استعلایى، تحلیلات استعلایى، دیالکتیک استعلایى
مقدّمه
کانت جمله معروفى دارد با این مضمون که: من باید شناخت را از میان بردارم تا براىایمان جاز باز کنم.1 به نظر مىرسد، این جمله مقصد چیزى باشد که ما مىتوانیم نام«تفلسف کانت» را بر آن بنهیم. کانت با تنظیم ساختار فلسفى تازهاى، کوشید ازدغدغه هاى دینى خود محافظت کند. در زمانه او، علوم ریاضى و طبیعى میداندار شدهو کار را بدانجا رسانده بودند که طبعِ قطعپسند بشر، بدون التفات به فلسفه، قانع مىشد؛حتى ذهن بشر نیز با سؤالاتى مواجه مىگشت که در نهایت، بر خالى بودن دست فلسفه که مدّعى تبیین مبانى علوم و روشهاى علمى بود ـ صحه مىگذاشت و نشان مىداد کهفلسفه در پیشرفتهاى علمى سهمى نداشته و لذا از توجیه و تبیین اساس فلسفىِ علومطبیعىِ جدید ناتوان است. در چنین شرایطى، چرا باید به معارفى از قبیل وجود خدا وجهان دیگر، آزادى اراده، و بقاى نفس ـ که خارج از عرصه علوماند ـ معتقد باشیم؟ حالآنکه این معارف در علم تجربى قابل اثبات نیستند
کانت که اغراض اصلى مابعدالطبیعه را وجود خدا، اختیار، و خلود نفس مىدانست،کوشید تا فلسفه را در برابر پرسشهاى چالشبرانگیزى همچون پرسش فوق، از حیرانىنجات بخشد. پندار او این بود که اگر در فرایندى فشرده گرهگشاى کار فلسفه باشد،خواهد توانست مابعدالطبیعه را از گرداب حیرت برهاند. بدین منظور، وى تلاش کرد تادر درجه نخست به این پرسش پاسخ دهد که آیا «فلسفه به مثابه علم» شدنى است یاخیر؟ از اینرو، کانت مىگوید
اگر مابعدالطبیعه واقعا به صورت یک علم درآمده بود، اگر ما مىتوانستیم بگوییم: این است مابعدالطبیعه، و شما راست آموختن آن، و حقیقت آن، از خود آن بر شما به نحوى قاطع و پایدار ثابت خواهد شد؛ در آن صورت، چنین پرسشى لازم نبود و تنها پرسشى که باقى مىماند این بود که: مابعدالطبیعه چگونه ممکن شده است و عقل چگونه باید آن را تحصیل کند؟ امّا; هیچ کتاب واحدى وجود ندارد که بتوان آن را آنگونه که مىتوان کتاب اقلیدس را عرضه کرد، نشان داد و گفت: این مابعدالطبیعه است و اینجاست که مىتوانید به غایت قصواى این علم، یعنى به شناخت وجود اعلى و عالم عقبى که با اصول عقل محض مبرهن گشته است، نائل آیید
او که وضع فلاکتبار مابعدالطبیعه را مىدید، براى رها ساختن آن، فلسفه نقّادى راطراحى کرد تا بر اساس فلسفه، به توجیه فیزیک نیوتنى بپردازد؛ زیرا فیزیکدانان، بهویژه نیوتن، توانسته بودند بدون یارى جستن از مابعدالطبیعه و با بهرهگیرى از ریاضیاتبه نتایجى قطعى در خصوص جاذبه برسند. افزون بر این، کانت مىخواست جایگاه علمرا مشخص سازد و آن را، که گام از حدّ خود فراتر نهاده بود، به عقب براند تا شاید از اینطریق بتواند جایى را براى ایمان پیدا کند
زمان و مکان
تردیدى وجود ندارد که فرض «پدیدار و شىء فى نفسه»، که از مهمترین مسائل فلسفهکانت به شمار مىرود، نتیجه ذهنى دانستنِ زمان و مکان است. از نظر کانت، مقولاتفقط هنگام شهود تجربى به ما معرفت مىدهند؛ یعنى فقط معرفت تجربى را ممکنمىسازند. پس، یگانه استفاده مشروع از مقولاتْ اطلاق آنها به متعلّقات ممکن تجربهاست؛ مقولات نمىتوانند معرفت نظرى یا عملى درباره حقایق متعالىتر از حس را به مابدهند. معرفت ما از اعیانْ محدود به معرفت پدیدارى است و مقولات به صورتتجربى، و نه استعلایى (خارج از زمان و مکان)، کاربرد دارند. هر آنچه به شهود حسّى مادرمىآید، در قالب زمان و مکان است؛ ما فقط پدیدار اشیا را ادراک مىکنیم، و پدیداریعنى حضور زمانى و مکانى شىء. از اینرو، دستیابى به تصوّر کانت از زمان و مکانضرورى است
اولین پرسشى که ذهن انسان را به خود مشغول مىدارد این است که: آیا زمان و مکانْواقعیتهایى قائم به خویشاند (و از واقعیت مطلق برخوردارند) یا اینکه صورتهاىنگرشاند که از عامل دریابنده برمىخیزند؟ کانت نظر دوم را برمىگزیند و به راههایىبراى اثبات آن اشاره مىکند. او تفاوت میان مکان و زمان را در این نکته مىداند که مکانفقط صورت نگرش ما از چیزهاى بیرونى است، در حالى که زمان صورت نگرش حسّدرونى نیز هست و از اینرو، صورت نگرش همه نمودهاست. وى معتقد است که تصوّرما از زمان، تنها آنگاه به شکل مکان درمىآید که آن را چون خطّى در اندیشه خود ترسیم کنیم
تصوّرى که در آن، زمان و مکانْ صورتهاى نگرش چیزها دانسته مىشوند (نهواقعیتهایى به خودى خود)، ایدهآلیسم است؛ ولى کانت، که نظریه ایدهآلیسم مبتنى برغیرواقعى دانستن جهان خارج را مایه «بدنامى فلسفه» مىپندارد، مىکوشد تا از پذیرشپیامد نظریه خویش اجتناب کند. او مىگوید
جهان نمود است، ولى موهوم نیست. زمان و مکان داراى واقعیتاند؛ یعنى در قلمرو موضوعهاى بیرونى که ما با آنها برخورد مىکنیم، از اعتبار موضوعى برخوردارند، و در قلمرو همه دریافتهاى سوبژکتیو ما، از اعتبار درونى. تصوّرى بودن آنها، از آنروست که چیزهایى که به ما نمایان مىشوند، چیزهاى به خودى خود نیستند
خلاصه اینکه: زمان و مکان از نظر تجربى، داراى واقعیتاند؛ امّا از نظر استعلایى (فرارونده)،تصوّرى به شمار مىآیند. اشیا هیچگاه آنگونه که به خودى خود هستند، بر ما نمایان نمىشوند
شناسایى
کانت از دو جنبه در مورد شناسایى سخن مىگوید: 1 فعالیت (که برعهده فهم است)؛2 پذیرندگى (که برعهده حسّاسیت است.)4 حسّاسیت در معناى کانتى آن، واقعیتجسمانى است؛ واقعیتى که هیچگاه احساس نیست.5 از نظر کانت، تحلیل واقعیتنمایانگر سه عنصر است: الف) احساس؛ ب) نگرش زمانى و مکانى؛ ج) مفهوم ناب.6ذهن موادّ شناسایى را از عالم خارج دریافت مىکند و بر اساس دارایىهاى خود، برروى آنها فعل و انفعالاتى انجام مىدهد که محصول آن شناسایى است؛ ولى باید دانستکه این شناسایى محدود است. کانت بر آن است که حدود شناسایى را کشف و درحسّیات استعلایى آورده است: آنچه در شهود حسّى به ما داده مىشود، پدیدار است؛به این معنا که ما در مواجهه با عالم خارج، از رهگذر دو امر پیشینى به عالم نظر مىکنیم:زمان و مکان. زمان و مکان دو ظرف پیشینى هستند که از رهگذر آنها، با کار احساس وشهود حسّى، عالم خارج به ذهن ما سیر مىکند. در واقع، تورِ زمان و مکان تنها از عهدهصید پدیدار اشیا برمىآید
حسّیات استعلایى کانت بر محور زمان و مکان مىچرخد و شناسایى از منظر او به«شرکت سهامى» شباهت دارد؛ زیرا هم ذهن و هم خارجْ سهمى از آن دارند، امّا سهماساسى متعلّق به ذهن است (چراکه ذهن در مواجهه با عالم خارج، فعّالانه، در عملشناسایى شرکت دارد و اساسا «معرفت» محصول فعالیت ذهن است.) در این بین، زمانو مکان زمینه تمایز میان پدیدار و ذوات معقول را فراهم مىسازند
پدیدار و شىء فىنفسه
واژه «نومن»، در لغت، به معناى «متعلّقِ فکر» است، و کانت گاهى شىء فىنفسه را«متعلّق فهم» مىخواند.7 پدیدارها نیز در واقع همان جلوهها هستند، تا حدّى که عنواناعیان برطبق وحدت مقولات اندیشیده شوند. ذوات معقول از زمان و مکان خارجاند؛ ازاینرو، به ادراک ما درنمىآیند، و جهان خارج فقط از حیث پدیدارى براى ما قابلشناسایى است. گویى در نظر کانت، ذهن فقط مىتواند محدوده پدیدارى عالم خارج راانعکاس دهد، و دیگر بخشهاى جهان در تاریکى همیشگى باقى خواهند ماند
در ساختار فلسفى کانت، «شناخت» به معناى استخراج چیزى از نفسالامر، وپوشاندن لباس زمان و مکان بر آن است (تا پدیدار براى ما رخ بنمایاند.) به عبارت دیگر،در این فلسفه، پرسش از ماهیت اشیا بىمعناست. کانت «ناپدیدار» را به آن دسته از اشیااطلاق مىکند که صرفا متعلّقات فاهمه هستند و در عین حال، ممکن است که متعلّقشهود عقلى باشند.8 البته، باید دانست که کانت شهود عقلى را رد مىکند و فقط بهشهود حسّى قائل است. او آنچه را در زمان و مکان یا همان دایره حس نمىگنجد«استعلایى» مىداند.9 گفتنى است که از نظر کانت، «پدیدار» دو معناى سلبى و ایجابىدارد: در معناى سلبى، پدیدار چیزى است که متعلّق شهود حسّى نیست؛ در عین حال،هیچ فرضى نیز درباره امکان شهودش از نوع دیگرى نداریم. امّا در معناى ایجابى،پدیدار امرى معقول مىباشد؛ یعنى متعلّق شهودِ عقلى مراد است، شیئى که مىتوان آنرا از طریق نوع خاصّى از شهود غیرحسّى مورد شهود قرار داد. کانت معناى اخیر(ایجابى) را نفى مىکند؛ زیرا این معنا مستلزم فرض قبلىِ نوعى از شهود است که ازمنظر او، ما نمىتوانیم واجد آن باشیم
معناى سلبى لفظ «ناپدیدار» در برابر مفهوم ممکنِ ثبوتى آن قرار دارد. کانتمىگوید: «اگر مراد ما از ناپدیدار یک متعلّق شهود غیرحسّى باشد، آنگاه یک نوعخاصّى از شهود (یعنى شهود عقلى) را فرض مىکنیم که معهذا، واجد آن نیستیم و حتىامکان آن را هم نمىتوانیم ببینیم. این، ناپدیدار به معنى ثبوتى کلمه است.»11 کانتمفهوم ذات معقول را در معناى ایجابى آن، با هر منزلتِ منطقى که ممکن است داشتهباشد، مردود مىشمارد؛ او فقط به معناى سلبىِ ذات معقول نظر دارد
منشأ فرض ذوات معقول

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]